من امشب با تو هم قهرم
از امشب با خودم قهرم
من امشب فال حافظ را بدست خود نمیگیرم
نفس را من به آسانی از وجودم صلب خواهم کرد
و نیزآسایشت را هم
و نیز عشقت
و نیز آن یاد شیرینت و دیرینت
من امشب با خدا قهرم
و حرفش را نمی خواهم،نمی خوانم
من امشب با تو هم قهرم
صفایت را وفایت را دو چشم ناز دارت را نمی خواهم نمی خواهم
از امشب با خودم قهرم
و این تن را نمی بخشم نمی خواهم
قوایش را جلایش را
تلاش وام دارش را نمی خواهم نمی خواهم
چه گویم که بقایش را
اگر امشب سحر گردد
طلوع آفتابش را نمی خواهم
اگر امشب سحر گردد
نماز صبحگاهش را ،نمی خواهم نمی خواهم
اگر امشب سحرگردد
نهار و شامگاهش را ،نمی خواهم
من امشب با، صدا قهرم و در ضمن با سکوت هم نیز
من امشب ما نمی خواهم ،اگرچه من و من را ، هم
مگر تنها به خواب خود چنین قهری و یا حالی نصیب این رها گردد
((شیدای.))
امشب ,نمی ,خواهم ,هم ,قهرم ,خدا ,امشب با ,نمی خواهم ,را نمی ,خواهم نمی ,با خدا
درباره این سایت